به گزارش پارسینه ؛ زنگ مدرسه به صدا در میآید. وقت رفتن به خانه است. بچهها را نگاه میکنم که با خوشحالی به سمت مادرانشان میدوند. کمی پایینتر، چند کودک کار را سر چهارراه میبینم. میپرسم چرا در مدرسه نیستید؟ پاسخ میدهند پولمان کجا بود خانم؟ حتی نمیتوانیم مداد و دفتر بخریم. خرج خانه میدهیم.
نزدیک میدان انقلابم. به لوازمالتحریرفروشیها سر میزنم. گویا قیمت لوازمالتحریر در بازار با افزایش محسوسی همراه بوده است. بر اساس بررسیهای میدانی و گفتگو با فروشندگان، نرخ انواع نوشتافزار و دفتر، نسبت به سال گذشته 20 درصد و در برخی اقلام دیگر تا 50 درصد افزایش داشته است.
آقای جعفری، یکی از فروشندگان لوازمالتحریر میگوید: قیمت مداد ایرانی از حدود 9500 تومان شروع میشود و انواع خارجی آن تا بیش از 110 هزار تومان هم قیمت دارند. خودکار از حدود 8500 تومان آغاز میشود و برندهای ژاپنی تا 200 هزار تومان هم فروخته میشوند.
دفتر معمولی 40 برگ ایرانی، حدود 50 هزار تومان است اما دفترهای چرمی و لاکچری تا یک میلیون تومان هم قیمت دارند. دفتر 200 برگ مرغوب ایرانی در حدود 230 هزار تومان و نوع خارجی آن بین 700 تا 800 هزار تومان عرضه میشود. اگر بخواهیم برای یک دانشآموز مقطع ابتدایی، وسایل ضروری شامل چند دفتر، مداد، پاککن، تراش، مدادرنگی و سایر اقلام پایه را تهیه کنیم، به حدود چهار میلیون تومان نیاز داریم.
در حالی که اگر والدین بخواهند مجموعه کاملتری شامل آبرنگ، پاستل، مدادرنگی باکیفیت و لوازم تزئینی تهیه کنند، این مبلغ ممکن است به بیش از 4.5 تا 5 میلیون تومان برسد. برای مقاطع راهنمایی و دبیرستان، بهدلیل تعداد بیشتر دفاتر و خودکارها این رقم بالاتر میرود. کیفیت برخی اقلام ایرانی مانند پاککن اصلا مناسب نیست و گاهی حتی موجب حساسیت دست بچهها میشود. ما به هیچ عنوان پاککن ایرانی را به مشتریهایمان توصیه نمیکنیم.
محمد رضایی، فروشنده لوازمالتحریر هم میگوید: الان اگر بخواهیم وسایل موردنیاز پایه مثل مداد، پاککن، دفتر، خطکش، تراش، مدادرنگی، چسب، خمیر بازی و گل سفالگری را تهیه کنیم هزینه از حدود دو میلیون و 500 هزار تومان شروع میشود. این مبلغ برای مدلهای ساده و ایرانی است، اما اگر بخواهیم وسایل با کیفیت بالاتر، با برند معروفتر یا خارجی انتخاب کنیم، هزینه ممکن است تا حدود چهار میلیون تومان هم برسد.
در مورد دانشآموزان دبیرستانی، چون نیاز به تعداد بیشتری دفتر، خودکار، ماشینحساب، ماژیک و لوازم خاص دارند، هزینه لوازمالتحریر ایرانی از حدود چهار میلیون و نیم تا پنج میلیون تومان میرسد.
آقای رضایی اعتقاد دارد کیفیت لوازمالتحریر ایرانی در سالهای اخیر خیلی بهتر شده است. مثلا مداد، پاککن، دفتر و حتی مدادرنگیهای ایرانی در بعضی برندها واقعا با محصولات خارجی برابری میکنند، ولی قیمتشان دو تا سه برابر پایینتر از محصولات خارجی است. به همین جهت برخی خانوادهها ترجیح میدهند به سراغ تولیدات داخلی بروند. البته باید بدانید که قیمت اقلام ایرانی هم نسبت به سال گذشته 20 تا 30 درصد افزایش یافته است.
با خودم فکر میکنم اقتصاد، یکی از مهمترین چالشهایی است که همه خانوادهها با آن دست به گریبانند اما آیا عوامل دیگری هم در بازماندن کودکان و نوجوانان از تحصیل دخیلند؟ برای یافتن اطلاعات دقیقتر به سراغ ابراهیم سحرخیز، معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش در دوره وزارت آقای حمیدرضا حاجی بابایی میروم.
بازماندگان از تحصیل
ابراهیم سحرخیز با اشاره به وضعیت بازماندگان از تحصیل در کشور میگوید: در سالهای اخیر، با وجود تلاشهای گسترده برای افزایش نرخ پوشش تحصیلی، هنوز بین 900 هزار تا یک میلیون و صدهزار کودک در کشور از تحصیل بازماندهاند. به گفته او، این آمار البته به روز نیست و نبود آمار دقیق، یکی از معضلات مهم در این زمینه است؛ زیرا تنها آمار دقیق است که عمق فاجعه را نشان میدهد.
در دوره ابتدایی، پوشش تحصیلی به حدود 98 تا 98.5 درصد رسیده است، اما هنوز یک و نیم تا دو درصد از کودکان به دلایل متعددی، موفق به حضور در مدرسه نمیشوند.
محدودیت دسترسی به مدارس در مناطق دورافتاده و برای کودکان کوچنشین، مشکلات هویتی و قانونی از جمله نداشتن شناسنامه و کمبود امکانات برای کودکان با نیازهای ویژه یا معلولیتهای جسمی و ذهنی، مانع از تحصیل بسیاری از کودکان شده است. نوع نگرش فرهنگی والدین و نبود آگاهی کافی درباره تواناییها و شرایط فرزندان نیز از عوامل بازماندگی به شمار میآید که کودکان بیسرپرست یا بدسرپرست، بخش قابلتوجهی از این گروه را تشکیل میدهند.
او درباره پوشش تحصیلی متوسطه دوم میگوید: در دوره متوسطه دوم، پوشش تحصیلی به حدود 80 تا 82 درصد کاهش مییابد. مشکلات اقتصادی و معیشتی خانوادهها باعث میشود که نوجوانان مجبور به کار شوند یا ادامه تحصیل را کماهمیت بدانند. مشاهده بیکاری یا عدم موفقیت تحصیلی اعضای بزرگتر خانواده، به ویژه برادران و خواهران، انگیزه دانشآموزان را کاهش میدهد و این کاهش انگیزه به تدریج، سبب ممانعت از تحصیل در مقاطع بالاتر و حتی دانشگاه میشود. این موضوع، یکی از دلایل کاهش معدل و انگیزه تحصیلی است.
کاهش معدل دانشآموزان و بیانگیزگی تحصیلی، تنها ناشی از مشکلات فردی نیست، بلکه نتیجه ترکیبی از مسائل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است.
دلایل بیانگیزگی
آقای سحرخیز میگوید: بیانگیزگی تحصیلی اکنون به مناطق دورافتاده شهری و روستایی و حتی به برخی مناطق قومی مانند سیستان و بلوچستان رسوخ کرده است. در گذشته بیشتر، دختران با این مشکل مواجه بودند اما اکنون نوعی بیمیلی به تحصیل در پسران نیز شایع شده است. دانشآموز میبیند که برادر یا خواهر بزرگترش، حتی با وجود تحصیلات عالیه، بیکار است و این اثر مستقیم روی انگیزههای او دارد. وقتی آینده روشنی پیش روی جوانان قرار نداشته باشد و فرصتهای شغلی عادلانه فراهم نشود، انگیزه تحصیلی به شدت کاهش مییابد.
به گفته او مقابله با این چالشها نیازمند توجه ویژه به مناطق محروم، ارتقای کیفیت آموزش، آگاهیبخشی به والدین و فراهمسازی امکانات مناسب برای کودکان با نیازهای ویژه است.
سحرخیز همچنین بر تغییر نگرشهای فرهنگی و اجتماعی و ایجاد فرصتهای برابر آموزشی برای تمامی کودکان تأکید میکند تا بازماندگی از تحصیل کاهش یابد و عدالت آموزشی، تحقق پیدا کند.
معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش میافزاید: یکی دیگر از چالشها نبود نظارت و برخورد قانونی کافی با والدینی است که مانع حضور فرزندشان در مدرسه میشوند.
ما قانون تحصیل اجباری در دوره ابتدایی را داریم اما سازوکارهای قانونی برای اجرا و پاسخگویی والدین به اندازه کافی مؤثر نیست. در بسیاری از کشورها عدم حضور کودکان در مدرسه با محرومیتهای اجتماعی یا مالی همراه است. در ایران نیز میتوان از ابزارهایی مثل تعلیق یارانه، محدودیت خدمات اجتماعی یا پیگیری قانونی برای والدین استفاده کرد تا مسئولیتپذیری آنها افزایش یابد.
وزارت آموزش و پرورش، امکان رصد و شناسایی این کودکان را دارد. در زمان فعالیت من ، سالانه بین 50 تا 100 هزار دانشآموز پایه اول ابتدایی بررسی میشدند تا مشخص شود چه درصدی به مدرسه آمدهاند، چه خانوادههایی مانع بودهاند و آیا مشکلات اقتصادی یا قانونی وجود دارد یا خیر. اجرای دقیق این نظارتها و پیگیری قانونی والدین میتواند نقش مهمی در کاهش بازماندگی از تحصیل داشته باشد.
توجه به محرومیتها
معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش درباره تأسیس نهضت سوادآموزی میگوید: اگر بخواهیم درباره بازماندگان از تحصیل صحبت کنیم، باید به سابقه تاریخی موضوع هم نگاه کنیم. در سالهای اولیه انقلاب، نهضت سوادآموزی تأسیس شد تا بیسوادی را ریشهکن کند. با این حال، هر بار که آمار ارائه میشود، حدود 10 میلیون بیسواد یا کمسواد داریم. این آمار نشان میدهد که اگر کودکان بازمانده از تحصیل در دوره ابتدایی مورد توجه قرار نگیرند، در طول زمان این عدد به یک عدد بزرگ تبدیل خواهد شد که شایسته کشور مان نیست.
سحرخیز میافزاید: خیلی از دانشآموزان، توان اقتصادی کافی برای تحصیل در دوره متوسطه را ندارند، زیرا هزینهها با افزایش سن دانشآموز بیشتر میشود. به عنوان مثال درحال حاضر اگر بخواهیم یک دست لباس، کیف، کفش و لوازم ضروری برای دانشآموز تهیه کنیم، هزینه آن حدود 10 میلیون تومان است. هزینه سرویس مدارس در شهرستانها بین 500 هزار تومان تا یک میلیون تومان است. این مسائل باعث میشود شعار آموزش رایگان و دسترسی آسان به آموزش با کیفیت، به یک رویا تبدیل شود. آموزش و پرورش باید بررسی کند که چه کودکانی به دلیل معلولیت، مشکلات اقتصادی یا محرومیت فرهنگی از مدرسه بازماندهاند و این اطلاعات را شفاف منتشر سازد. حتی اگر دولت، توانایی کامل نداشته باشد، مؤسسات، انجمنها و تشکلهای مردمی میتوانند به خانوادهها کمک کنند.
بازده بالای آموزش ابتدایی
آقای سحرخیز درباره تقویت آموزش ابتدایی تأکید میکند: هزینهای که برای آموزش ابتدایی صرف میشود، بازده بسیار بالایی دارد. اگر آموزش ابتدایی تقویت شود، نیروی انسانی باسوادی تربیت میشود که میتواند در آینده، توسعه کشور را پیش ببرد. همین یک میلیون نفر کودک بازمانده از تحصیل ـ در مقایسه با 16 میلیون نفر دانشآموز ـ عدد قابلتوجهی است و بیتوجهی به آن، اثرات بلندمدتی خواهد داشت.
او درباره تفاوتهای منطقهای میگوید: در برخی استانها مانند سیستان و بلوچستان، هرمزگان، خوزستان و ... تعداد بازماندگان از تحصیل بیشتر بوده و پایینترین معدلها در این مناطق ثبت شده است که نشان میدهد فقر اقتصادی، محرومیت فرهنگی و اجتماعی و شرایط منطقهای، رابطه مستقیمی با عملکرد تحصیلی دانشآموزان دارند. برای مقابله با این چالشها، باید منابع و امکانات لازم برای کودکان با نیازهای ویژه، مناطق محروم و خانوادههای کمبرخوردار فراهم شود تا فرصتهای برابر آموزشی برای همه کودکان ایجاد شود.
0 دیدگاه