آیا «محکوم» نمونه موفق نئو نوآر ایرانی خواهد بود؟

«محکوم» جدیدترین سریال نمایش خانگی است که از اواسط شهریورماه پخش خود را در فیلیمو آغاز کرد. روند پیشرفت قصه در این سریال تا اینجای داستان نشان از خط تعریف شده و مشخصی دارد که با گذر زمان به صورت ‌پررنگ‌تری به چشم می‌آید.
آیا «محکوم» نمونه موفق نئو نوآر ایرانی خواهد بود؟

محمد تقی‌زاده: بر اساس این مسیر، در قسمت اول به معرفی شخصیت‌ها پرداخته شد و پیوند به‌ظاهر نامتعارف نسرین و خسرو که هر دو، پسر و دختر جوان داشتند نیز، چالش اصلی اپیزود نخست بود.

تقابل مهیار، پسر نسرین در ارتباط با ازدواج مادرش با خسرو که از قضا تراپیست او نیز بود، موتور محرک قسمت اول محسوب می‌شود، با این‌حال به دلیل روشن‌نشدن برخی شبهات و شفاف نشدن نقاط تاریک و مبهم کاراکترها، اپیزود اول آن‌چنان درگیرکننده نشد. قسمت دوم اما با یک اتفاق ملتهب‌تر  و شوکه‌کننده‌تر یعنی مرگ تابان دختر خسرو همراه شد، اتفاقی که پیوند خسرو و نسرین را تحت‌تأثیر قرار داد، همسر سابق خسرو یعنی ناهید را به زندگی او و مسیر داستان فیلم اضافه کرد و به‌طورکلی مسیر درام را از یک ملودرام خانوادگی به یک تریلر جنایی تغییر داد. قسمت سوم، مسیر کارآگاهی قصه بیشتر بسط پیدا می‌کند و نقش پژمان جمشیدی به‌عنوان کارآگاه و پلیس بیشتر و بیشتر مورد تأکید قرار گرفت. حالا با قصه درگیرکننده‌ای مواجه هستیم که باوجود نقصان‌ها و معایب به نظر جذاب و همراه‌کننده است...

دیگران چه می خوانند:

محکوم و سازندگان آن، آگاهانه از عناصر دراماتیک کلاسیک برای روایتگری و همراهی بیشتر مخاطبان استفاده کردند که به نظر جزو عناصر ازلی ابدی درام‌نویسی و جذب مخاطب به‌حساب می‌آید؛ قتل و مرگ یکی از کاراکترها که خیلی زود اتفاق می‌افتد یکی از این عناصر تکان‌دهنده و شوکه‌کننده است که زمینه‌سازی‌هایی نیز برای انجام آن طراحی شده و روابط علی معلولی نسبتاً باورپذیری برای انجام آن در نظر گرفته شده است. عشق در قالب عشق ازلی ابدی والد به فرزندان (نسرین به مهیار و خسرو به تابان) یکی دیگر از مضامین مهم و مؤثر سریال محکوم است که پایه‌های دراماتیک سریال از نظر باورپذیری و برانگیختن احساسات بر اساس این موضوعات و احساسات فطری است. در وهله دیگر نیز، بحث جستجوگری و یافتن حقیقت که در قالب تعلیق در سینما معنا پیدا می‌کند یکی از عناصر مهم سریال محکوم است که در جریان قتل تابان و پیداکردن قاتل آن هویت‌مند شده است.

 

شخصیت‌های سریال محکوم زیاد نیستند اما هر کدام درام و داستان خود را دارند که گویی قرار است علاوه بر ماجرای کلی قتل و پیداکردن قاتل، قصه کاراکترها نیز محل پیگیری و همراهی مخاطب شود: نسرین به نظر مهم‌ترین کاراکتر محکوم است. او ازیک‌طرف در جریان ازدواج ناموفق با خسرو، پسرش را منزوی و تنها دید و بعدتر قتل تابان سبب گسست پیوندش با خسرو و به زندان رفتن پسرش مهیار شد. همچنین کسوت قضایی نسرین و شائبه‌های لابی‌کردن او در کنار عشق و کینه بهرام، خواستگار سابقش این شخصیت را بسیار پیچیده و پرچالش کرده است.

 

خسرو با بازی کوروش تهامی ضلع دیگر توجهات محکوم است. او که درعین‌حال که همسر نسرین شده، تراپیست مهیار نیز هست و با دو اتفاق مهم در دو قسمت دوم و سوم مواجه می‌شودنخست قتل دخترش و بازگشت همسر سابقش ناهید که زندگی او را متحول و دچار تغییرات اساسی می‌کند و دیگر اتفاق مهمی که در پایان قسمت سوم صورت‌گرفته و به دلیل تمام‌شدن سریال هنوز گروهی از مخاطبان درباره واقعی یا توهمی شدن خسرو در این اقدام شک دارند!  مهیار و تابان نیز نقش‌های مهمی در سریال داشتند که به نظر می‌رسد محل اصلی تمرکز روایت نباشند و اگر تابان در قسمت دوم و مهیار از قسمت سوم حذف شده باشند، عملاً داستان پیرامون ماجرای پرونده قتل این دو و ادامه روابط خانوادگی خسرو و نسرین خواهد چرخید.

در سریال‌هایی همچون محکوم نقش کارگردانی و فضاسازی از اهمیت قابل‌توجهی برخوردار است و سیامک مردانه به‌عنوان دستیار محمدحسین مهدویان در نخستین تجربه کارگردانی خود گام سخت و محکمی را برای اثبات توانمندی خود برداشته است.

 

از سوی دیگر فضاسازی و رنگ و نور محکوم وام‌گرفته از نوآرهای آمریکایی است که فضای تیره‌وتار لباس و دکور، هوای ابری و بارانی و میزانسن‌های بسته و مخوف خانه و اداره پلیس و بازپرسی بر پیچیدگی و ساختار معماگونه قصه آن به زبان تصویر و هندسه دلالت دارد.

پیش‌بینی از ادامه سریال محکوم باتوجه‌به اینکه شروع بدی نداشته و توانسته به مدد بازیگران محبوب، قصه ملتهب، فضاسازی هنرمندانه و همچنین تبلیغات محیطی که داشته، مخاطب جذب کند بدین گونه است که در قسمت‌های آتی و بنا بر الگوی پیشرفت روایت در قسمت‌های اولیه، شاهد اتفاقات تکان‌دهنده دیگری خواهیم بود که این روال معمایی و همچنین نوعی خشونت کمتر دیده شده در نمایش خانگی، برای مخاطب می‌تواند جدید و دارای جذابیت باشد.

از سوی دیگر، بحث ورود به سیستم قضا که عموماً جزو خط‌قرمزهای سریال‌های نمایش خانگی و همچنین سینمای ایران است در این مجموعه مطرح شده که خودش می‌تواند فتح بابی مهم در ورود به موضوعات تابو شده در نمایش و سینمای ایران باشد. اینکه یک قاضی زن در پرونده پسرش چقدر از رانت و لابی استفاده می‌کند و تا چه اندازه احساسات مادری خود را خرج می‌کند یکی دیگر از چالش‌های مهم سریال است که پیشبرد قسمت‌های آتی می‌تواند به موفقیت یا عدم توفیق آن صحه بگذارد.

آیا «محکوم» نمونه موفق نئو نوآر ایرانی خواهد بود؟

اخبار وبگردی:

آیا این خبر مفید بود؟